ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
اسلاوی ژیژک . ترجمه: امیررضا گلابی
زندگی روزانه ما آمیزهای است از کارهای کسلکننده و یکنواخت و غافلگیریهای ناخوشایند؛ هرچند، گهگاه، اتفاقی غیرمنتظره رخ میدهد که باعث میشود زندگی ارزش زیستن داشته باشد. چیزی از این دست، هفته گذشته در مراسم بزرگداشت نلسون ماندلا رخ داد.
دهها هزار نفر به سخنان رهبران جهان گوش فرا سپرده بودند و ناگهان... آن اتفاق رخ داد، یا بهتر است بگوییم مدت زمانی پیش از آنکه ما متوجه شویم در جریان بود: در کنار شخصیتهای برجسته جهانی از جمله باراک اوباما مرد سیاه گرد و قلنبهای در لباسی رسمی ایستاده بود، مترجم ناشنوایان، که مراسم را به زبان اشاره ترجمه میکرد. کسانی که با زبان اشاره آشنا بودند اندکاندک متوجه شدند که چیز غریبی در جریان است: طرف تقلبی بود؛ او اشارهها را از خودش درمیآورد؛ دستهایش را به اینور و آنور تکان میداد، اما هیچ معنایی در کار نبود...